Banner

سفرنامه زوریخ

سفرنامه زوریخ

۲۵ اسفند ۱۴۰۳

سفرنامه‌های اروپا

ادمین

سرفصل های سفرنامه

سفرنامه زوریخ

سفر همیشه یه بخش جدانشدنی از زندگی منه، مخصوصاً وقتی قراره جاهای جدید رو ببینم و تجربه‌های تازه داشته باشم. قبل از این سفر، بیشتر تو کشورهای آسیای شرقی و آفریقا گشته بودم، ولی اروپا... نه! این اولین بار بود که پامو تو یه کشور اروپایی می‌ذاشتم. اردیبهشت ۱۴۰۲ بود که با آژانس گردشگری همپا گشت عازم سوئیس شدم، کشوری که همیشه توی عکس‌ها و فیلم‌ها یه جای آروم، تمیز و رویایی به نظر می‌اومد. مقصد اصلی ما زوریخ بود، یکی از معروف‌ترین و زیباترین شهرهای سوئیس.

 

ورود به زوریخ؛ شهری که انگار از دل یه کارت‌پستال بیرون اومده!

 

لحظه‌ای که هواپیما توی فرودگاه زوریخ نشست، اولین چیزی که توجهمو جلب کرد، نظم و تمیزی فوق‌العاده‌ی شهر بود. انگار یه نقاشی واقعی از یه شهر اروپایی جلوی چشمم بود. ساختمون‌های شیک، خیابونای تمیز و مردمی که انگار از همون اول صبح با حال خوب روزشونو شروع کرده بودن.

هتل ما نزدیک مرکز شهر بود، یه جای آروم و شیک که باعث می‌شد حس کنم وارد یه دنیای جدید شدم. از همون اول متوجه شدم که این سفر با همه‌ی سفرهای قبلیم فرق داره.

 

گشت‌وگذار در شهر؛ قدم زدن توی تاریخ و مدرنیته

 

روز اول، راهنمای گروه ما رو برد به بندرگاه زوریخ که کنار دریاچه‌ی زوریخ قرار داره. یه جای بی‌نظیر که هواش خنک و دلپذیر بود. آب دریاچه آبیِ زلال و پر از قایق‌های کوچیک و بزرگ بود. حس می‌کردم باید یه قهوه بگیرم و چند ساعت فقط به این منظره‌ی رویایی نگاه کنم.

بعدش رفتیم سمت خیابون بانهوف‌شتراسه، یکی از معروف‌ترین خیابونای خرید اروپا. پر از مغازه‌های برند، جواهرات گرون‌قیمت و آدم‌هایی که انگار اومده بودن تا بهترین خرید عمرشونو انجام بدن. خب، برای من که خرید خیلی اولویت نداشت، بیشتر از تماشای فضای شهر لذت می‌بردم.

یکی از جاهایی که خیلی به دلم نشست، شهر قدیم زوریخ (Altstadt) بود. خیابونای سنگفرش‌شده، ساختمون‌های قدیمی با پنجره‌های رنگی، کافه‌های دنج... همه چیز انگار از دل یه فیلم قدیمی اومده بود. نشستم توی یه کافه‌ی کوچیک و یه فنجون شکلات داغ سوئیسی سفارش دادم. خداااایی، یه چیزی بود که تا حالا نخورده بودم؛ غلیظ، خوشمزه و پر از طعم ناب شکلات.

 

شهر قدیم زوریخ

 

تجربه‌های خوشمزه؛ از فوندو تا شکلات‌های جادویی

 

یکی از چیزایی که سفر به زوریخ رو خاص می‌کنه، غذاها و شکلات‌هاشه. شب توی یه رستوران سنتی، یه غذای معروف سوئیسی رو امتحان کردم؛ فوندو! یه ظرف پر از پنیر داغ که با نون توش می‌زنی و می‌خوری. تجربه‌ی جالبی بود، مخصوصاً وقتی که دیدم مردم محلی چقدر با عشق این غذا رو می‌خورن.

شکلات‌های سوئیسی هم که نیازی به تعریف ندارن. از لیندت گرفته تا اسپرونگلی، هر جا که می‌رفتی، بوی شکلات تو هوا بود. کلی شکلات خریدم که بعداً به دوستام بدم، ولی خب راستشو بخواید، خیلیاشو همونجا خوردم!

 

شکلات‌های سوئیسی

 

بدترین قسمت سفر؛ وقتی مسموم شدم!

 

همه چیز عالی بود تا روز چهارم که یهو یه حال عجیب پیدا کردم. سرگیجه، ضعف و یه دل‌درد ناجور... بله! مسموم شده بودم. هنوز دقیق نمی‌دونم از چی، ولی احتمالاً یه غذای خیابونی کار دستم داده بود. تجربه‌ی افتضاحی بود، مخصوصاً وقتی توی یه کشور غریب باشی و بدنت یاری نکنه.

ولی چیزی که تو اون لحظات خیلی بهم کمک کرد، همراهی و حمایت تیم همپا گشت بود. از همون لحظه‌ای که گفتم حالم خوب نیست، سریع رسیدن و کلی رسیدگی کردن. یه دکتر محلی برام گرفتن، داروهامو آوردن و حتی برنامه‌ی سفرمو یه کم تغییر دادن که بتونم استراحت کنم. یه جور حس امنیت و آرامش بهم دادن که واقعاً تو اون شرایط بهم قوت قلب داد. خدا رو شکر، بعد از یکی دو روز حالم بهتر شد و تونستم دوباره از سفر لذت ببرم.

 

سفر به جاهای دیدنی اطراف زوریخ

 

بعد از بهبودی، رفتیم به یه جای فوق‌العاده؛ آبشار راین، بزرگ‌ترین آبشار اروپا! یه منظره‌ی حیرت‌انگیز که از نزدیک دیدنش، یه انرژی عجیبی بهم داد. وقتی صدای مهیب آبشارو شنیدم و قطره‌های آب رو روی صورتم حس کردم، فهمیدم که این سفر، یکی از بهترین تجربه‌های زندگیمه.

بعد از اون، یه سر به لوسرن هم زدیم، شهری که با دریاچه‌ی آبی‌رنگ و پل چوبی معروفش، انگار یه نقاشی زنده بود. توی خیابونای سنگفرشش راه رفتم، هوای پاکشو نفس کشیدم و با خودم فکر کردم: "چرا تا حالا نیومده بودم اروپا؟!"

 

 جاهای دیدنی اطراف زوریخ

 

حس و حال آخر سفر؛ یه تجربه‌ی به‌یادماندنی

 

وقتی روز آخر رسید، حس عجیبی داشتم. از یه طرف، دلم نمی‌خواست این سفر تموم بشه و از طرف دیگه، پر از خاطره‌های خوب بودم که می‌دونستم برای همیشه تو ذهنم می‌مونه. سوئیس، زوریخ، مردم مهربون، طبیعت فوق‌العاده و تیم حرفه‌ای همپا گشت، این سفر رو تبدیل به یکی از خاص‌ترین سفرهای زندگیم کرده بود.

حالا که برگشتم، هر وقت شکلات سوئیسی می‌خورم یا عکسای آبشار راین رو می‌بینم، یه لبخند روی لبم میاد. اگه دنبال یه سفر خاص، یه تجربه‌ی لوکس و یه تور حرفه‌ای هستین، من یه پیشنهاد دارم: با همپا گشت، یه بار هم که شده تور سوئیس رو تجربه کنید!

دیدگاهتان را بنویسید